Friday, July 31, 2009

درخواست از رهبری

خیلی‌ خوشحال شدم وقتی‌ خبر دیدار آقای ابطحی را با خانواده اش را خواندم و این که از سلامتی‌ او خبر دادند و فقط کاهش وزن آن.البته کاهش وزن یار همیشگی‌ خاتمی برای سلامتی‌ او مفید هم هست...اما نکته ای‌ که به ذهن من میرسه اینه که در راهپیمای‌هایمان از مقام رهبری درخواست برکناری ا.ن را و انتخابات مجدد و آزاد را داشته باشیم. بخواهیم حکم تنفیذ آقای ا.ن را امضا نکنند,همگی‌ به وب سایت رهبری بریم و کامنت بگذریم.یادمان باشد که ما رای دادیم که تغییر ایجاد کنیم نه انقلاب.ما امروز فقط رای مان را میخواهیم و من با کسانی‌ که بیشتر از پس گرفتن رای شعار میدهند مخالفم.ما باید دولت ا.ن را نابود کنیم و عواملی را که باعث ریخته شدن این همه خون شدند را محاکمه کنیم.شاید این کوتاه‌ترین و کم هزینه‌ترین راهی‌ باشه که به ذهن من میرسه.درخواست از رهبری......
به امید پیروزی جنبش سبز و ایرانی‌ آزاد و سر افراز

مسیر جنبش سبز

دیروز اصفهان یعنی‌ همان زادگاه من بعد از تهران پر جمعیت ترین شهر ایران بوده است.همیشه وقتی‌ از تهران خبر میرسید فقط شهر تهران بوده که شلوغ بوده در پشت احساس غرورم خجالت همراه با شرم بود.ولی‌ دیروز به خودم بالیدم که همهٔ شهرهای ایران به پا خواستند و این یعنی‌ فراگیر شدن جنبش سبز و پیروزی اولیه.من مطمئن هستم که اگر این روند ادامه پیدا کند و رئس جمهور موسوی هم مردم را همراهی کند جنبش سبز پیروز است.فقط امیدوارم که هزینه‌های انسانی‌ و معنوی بیشتری برای این پیروزی نپردازیم.به امید ایرانی‌ آزاد و سر افراز

Monday, July 27, 2009

تغییرات کابینه

ریس جمهور ایران به مانند دانش آموزی است که سر جلسه امتحان نشسته و به طور مداوم سوال را میخواند و مطالب جدیدی به ذهنش می‌رسد و می‌خواهد نوشته اش را پاک کند و چون با خودکار پر رنگ نوشته،نمی‌تواند به راحتی‌ نوشته قبلیش را پاک کند.پس مجبور میشود که برگه را پاره کند و دور بیندازد.در این ۴ سال ا.ن بارها برگه‌های پاره را نابود کرده ولی‌ نمیداند که معلم او مردمی هستند که خیلی‌ خوب شاگردشان را بعد از ۴ سال شناخته اند و می‌دانند که این دانش آموز از اول هم مردود شده بود و نباید اول این دوره به این کلاس وارد می‌‌شده است.ولی‌ خوب بعضی‌ وقت‌ها داشتن یک حمایت کننده دانش آموز را عقب میاندازد و باعث سر خوردگی میشود.تا جایی که برای ثابت کردن خود حاضر به دروغ،تقلب،افترا و خود بزرگ بینی‌ می‌کند.

Friday, July 24, 2009

سرمایه‌ گذاری مستقیم خارجی‌ FDI

FDIنوعی سرمایه‌ گذاری خاص است که یک کمپانی از یک کشور برای سرمایه‌ گذاری فیزیکی‌ در ساختن یک کارخانه در کشور دیگر اقدام می‌کند.دلایل متفاوتی برای این سرمایه‌ گذاری می‌توان ارائه کرد ولی‌ پیشنهاد دهنده گان این نوع از سرمایه‌ گذاری،نیروی کار ارزان،نزدیک بودن به منابع مورد نیاز برای تولید محصول،نزدیک بودن به مصرف کننده،استفاده از زمینهای بیشتر را از دلیل اصلی‌ بیان نمودند.همچنین با این روش به جهانی‌ شدن اقتصاد می‌توان کمک کرد.کشور‌های زیادی در جهان با این روش توانستند اقتصاد خود را رونق ببخشند و کمپانی‌های بسیاری با این روش توانستند سود خود را افزایش دهند.مثلا کمپانی تویوتا با استفاده از این روش توانست کارخانه هایی در آمریکا احداث کند و با این روش در بسیاری از هزینه‌های خود صرفه جویی کند.چون بازار خوبی‌ در آمریکا برای این محصول پیدا شده بود.و یا کشوری مانند چین و هند با داشتن نیروی کار ارزان توانستند بسیاری از کمپانی‌ها را به کشورشان برای ساخت کارخانه ترغیب کند.با این کار کمپانیها صرفه جوی اقتصادی در هزینه‌های تولید کردند و کشوری مانند چین نیز رشد اقتصاد خود را با سرعتی زیاد ارتقا بخشید.بزرگترین جریان سرمایه‌ گذاری اقتصادی بین صنعتی کردن کشورها(آمریکای شمالی،شمال غرب اروپا و ژاپن) از این روش بوده است.
ولی‌ چرا کشوری مانند ایران نتوانسته از این روش استفاده کند.ما میدانیم که در ایران هم نیروی کار ارزان وجود دارد هم منابع زیادی برای تولید.این نوع از سرمایه‌ گذاری احتیاج به ضمانت برای سرمایه‌ گذار وجود دارد تا بتواند با خیالی آسوده میلیاردها دلار پول به کشور دیگر بیاورد و سرمایه‌ گذاری کند.کشوری که دستخوش تغیرات بسیار و مشکلات سیاسی با دیگر کشورها می‌باشد نمیتواند محیط امنی‌ برای سرمایه‌ گذاری خارجیان باشد،پس اقتصاد وابسته به سیاست می‌باشد و تا وقتی‌ که مشکلاتمان را با دیگر کشورهای قدرتمند حل نکنیم نمی‌توان انتظار اقتصادی قوی را داشته باشیم.

Wednesday, July 22, 2009

بررسي ابعاد خيانت در خانواده /تغيير الگوي زندگي و تعهدات آن

خيانت. نه، به هيچ وجه قصد نداريم شما را به ياد همه سوءظن هايي كه ممكن است در زندگي مشترك نسبت به همسرتان داشته يا داريد، بيندازيم. اگر يك روز شوهرتان موقع رفتن به محل كار، بهترين لباس هايش را مي پوشد و خوشبوترين عطر موجود را استفاده مي كند، اگر خانم خانه با گوشي تلفن، آرام صحبت مي كند...، شما حق نداريد به بدترين حالت ممكن، يعني «خيانت» فكر كنيد، چون همه اينها بخشي از جريانات طبيعي زندگي است كه ترديدهاي شما تنها باعث مي شود همسرتان را هيچ وقت نبخشيد و براي انتقام از او دست به هر عمل غيرمنطقي بزنيد. اگر مثل روزهاي اول زندگي وقت بيشتري را به او اختصاص دهيد، متوجه خواهيد شد كه حرف هاي زيادي براي گفتن داريد كه مدت هاست موقعيتي براي مطرح كردن شان فراهم نشده بود. آن وقت مي فهميد كه اگر آن روز شوهرتان شيك تر از هميشه سر كار رفت به اين خاطر بود كه يك موقعيت شغلي بهتر قرار بود به او پيشنهاد شود يا اگر خانم خانه در حضور شما به آرامي با تلفن صحبت مي كرد، به اين دليل بود كه نمي خواست مزاحم استراحت شما شود.خيانت، حق داريد از اين واژه بترسيد اما بيشتر از آن از همه سوءظن هايي كه ممكن است به شما خيانت كنند، بترسيد، خيانت در عالم خيال بارها و بارها حكايت بدبيني و شكاك بودن زنان و مردان به همديگر را خوانده و شنيده ايم و حتي در اطرافيان خود نيز شاهد چنين بدبيني هايي بوده ايم. شنيده ايم از مرداني كه سراسيمه از محل كار خود به خانه آمده اند تا بتوانند زنان خود را كنترل كنند. از مرداني شنيده ايم كه موقع خارج شدن از خانه علامتي پشت در مي گذارند تا موقع باز شدن در - در غياب آنها - متوجه رفت و آمدهاي مشكوك شوند يا زناني كه كوچك ترين تغيير در رفتار، پوشاك و قيافه شوهرشان برايشان معني دار است. آنها همواره در پي كشف يك توطئه و خيانت هستند و با هيچ منطقي نمي توان باورهاي اين افراد را تغيير داد. چنين بيماراني طعم امنيت و اطمينان را تجربه نمي كنند و همواره با اضطراب و ناكامي و نارضايتي از تمام وضعيت هاي زندگي شان به سر مي برند و با ازدواج مشكل شان حادتر و آزاردهنده تر مي شود و به خودآزاري و همسر آزاري مي پردازند. اين رفتارهاي بيمارگونه كه بدون درمان و تشخيص هستند، به خشونت منجر مي شوند و خانواده ها، رعايت و مداراي بيشتر با همسر را توصيه مي كنند. اين بيماران تظاهرات بيماري را در قالب الگوهاي جامعه پسند نشان مي دهند. يعني بدبيني بيش از پيش خود را با غيرت، عشق و نگراني از خانواده توجيه مي كنند و گاهي به خاطر همين كنترل مورد تشويق و تاييد قرار مي گيرند. اما «حسادت جنسي» در واقع نوعي از تظاهرات «پارانوئيدي» است كه مشخصه اصلي آن باور به خيانت شريك زندگي است و ممكن است با باورهاي غيرعادي ديگر همراه باشد. خلق شخص به صورت درماندگي، نگراني و تحريك پذيري و خشم است. اين افراد با جست وجوي دفتر خاطرات و نامه ها، تلفن ها و بررسي لباس هاي همسران شان سعي مي كنند نشانه هايي براي خيانت همسر خود پيدا كنند. همسران شان را تعقيب يا بي مورد سوال پيچ مي كنند. اين بيماران مي گويند صدايي از درون، آنان را از فريب خوردن و از باور اعتماد به همسر بازمي دارد و مدام تذكر مي دهد كه مبادا محبت را كه فريبي بيش نيست، باور كنند. خيانت در عالم واقع اما همه آنچه گفته شد به اين معنا نيست كه خيانت در زندگي مشترك تنها در عالم توهمات بيماران «پارانوئيدي» رخ مي دهد و هيچ مرد يا زني را در واقعيت نمي توان پيدا كرد كه به همسر خود خيانت كند. با توجه به ساختار فرهنگي جامعه ايراني و بنابر تجربيات تاريخي خيانت اغلب موضوعي مردانه تلقي مي شود اما طي سال هاي اخير شواهد موجود نشان مي دهد آمار زنان نيز در اين مقوله رو به افزايش نهاده، اگرچه هنوز در مقايسه با آمار خيانت مردان كمتر است. فرهاد عبادي، مشاور خانواده و روانشناس، درباره دلايل خيانت همسران به يكديگر مي گويد: «اگر بخواهيم به صورت موردي به اين موضوع بپردازيم شايد به جرات بتوان گفت به تعداد موارد موجود علت براي خيانت وجود دارد اما اگر بخواهيم تمامي آنها را در يك دسته بندي كلي جاي دهيم، عدم ارضاي نيازهاي جنسي در نهاد خانواده، تنوع طلبي، عدم جذابيت همسر، ضعف اعتقادات مذهبي و پايبند نبودن به سنت ها، مشكل جسمي يا شخصيتي و رواني يكي از زوجين و ازدواج اجباري و انتقام جويي از جمله آنهاست.»
عبادي در ادامه مي افزايد: «البته اين دلايل در دو گروه جنسيتي تا حد زيادي متفاوت است. مردان معمولاً به دو دليل تنوع طلبي و مسائل جنسي و زنان در بيشتر موارد به خاطر مشكلات مالي، مسائل عاطفي يا انتقام جويي دست به اين كار مي زنند. با توجه به اين واقعيت ها اگر زن و مرد شناخت كاملي از همسر خود و نيازهاي او داشته باشند و در چارچوب خانواده به آن توجه كنند از بسياري از اتفاقات مي توان پيشگيري كرد.» شهلاعباسي، مددكار اجتماعي، نيز با تاكيد بر اينكه تعداد پرونده هاي خيانت در سطح كلانتري ها، دادسراها و دادگاه ها در مقايسه با سال هاي پيش افزايش يافته، مي افزايد: «از جمله تفاوت هاي موجود در خيانت مردان و زنان اين است كه خيانت مردان بيشتر قابل پذيرش است، به همين دليل است كه بسياري از زنان پس از اطلاع از خيانت همسرشان با وجودي كه ممكن است هيچ گاه اين واقعيت تلخ را فراموش نكنند و هميشه به همسرشان به چشم يك خائن نگاه كنند، بنا به دلايلي چون وابستگي هاي اقتصادي، يا به خاطر فرزندان شان به زندگي مشترك ادامه مي دهند و جالب است كه به آنها توصيه مي شود از هر نظر بيش از گذشته به همسرشان محبت كنند تا زندگي شان را از دست ندهند،» وي در مورد ديدگاه موجود درباره خيانت زنان توضيح مي دهد: «مبحث زنان در اين باره كاملاً متفاوت است، در بيشتر موارد كمترين واكنش هنگام سوءظن به زن طلاق است كه وجود همين زنان مطلقه كه معمولاً از هيچ منبعي حمايت نمي شوند باعث مي شود تبعات اجتماعي آن به صورت خيانت همسران در خانواده هاي ديگر خود را نشان دهد.» عباسي درباره ديگر تبعات خيانت مي گويد: «در بسياري موارد، افرادي كه به همسر خود خيانت مي كنند از طريق مداركي كه از آنها تهيه مي شود، مورد تهديد واقع مي شوند كه اين تهديدها در مورد مردان معمولاً به شكل سوءاستفاده هاي مالي و براي زنان اغلب به صورت سوءاستفاده هاي جنسي ادامه پيدا مي كند.» خيانت: جنسي، احساسي، اينترنتي شما هر طور كه به قضيه نگاه كنيد، خيانت كردن يكي از راه هاي برهم خوردن ارتباط ميان همسران است. اغلب زماني كه يكي از طرفين مرتكب خيانت مي شود، اطمينان موجود از بين مي رود و به دست آوردن مجدد آن بسيار دشوار است و چه بسا ديگر اطمينان اوليه هيچ گاه حاصل نمي شود. به طور كلي سه نوع خيانت يا رابطه پنهاني وجود دارد: رابطه احساسي، جنسي و اينترنتي. يكي از انواع خيانت، خيانت جنسي است. اين امر زماني روي مي دهد كه هيچ گونه پيوند عاطفي ميان فرد و طرف مقابلش وجود نداشته و او تنها به دليل برقراري روابط جنسي و هيجاني جذب شده است. دومين نوع خيانت، احساسي است و زماني روي مي دهد كه فرد احساس مي كند از نظر عاطفي به شخص ديگري غير از همسر خود علاقه پيدا كرده است. وي از همراهي، صحبت كردن و در ميان گذاشتن افكار و علايق خود با شخص دوم لذت مي برد و كم كم به اين نتيجه مي رسد كه ترجيح مي دهد اوقات فراغت خود را به جاي اينكه با همسر يا نامزدش بگذراند، با ديگري سپري كند. سومين نوع خيانت كه چند سالي است رواج پيدا كرده و ماهيت آن با دو نوع پيشين كاملاً متفاوت است، خيانت اينترنتي است كه شامل گفت وگو، تبادل تصاوير و مشخصات يك فرد متاهل با فرد ديگري است كه همسر قانوني وي نيست كه از طريق اينترنت و چت صورت مي گيرد و اغلب محتواي گفت وگوها و تبادل تصاوير و مشخصات، در رابطه با مسائل خصوصي است.
خويشتندار باشيد دكتر شهلاكاظمي پور عضو هيات علمي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران تزلزل شخصيتي را يكي از عوامل اصلي زمينه ساز بروز خيانت مي داند و با اشاره به بررسي هاي علمي مي گويد: «امروزه افرادي كه خود را باور نداشته يا با احساس حقارت و ضعف اجتماعي مواجهند يا در كودكي با كمبودهاي شديد عاطفي و خانوادگي روبه رو بوده اند، اغلب گرفتار اين معضل هستند.»اين استاد دانشگاه همچنين معتقد است: «گرايش مردان متاهل به سوي زنان ديگر صرفاً با نيل به اهداف جنسي نيست، بلكه با مشكلات عاطفي، روحي و رواني دوره هاي مختلف زندگي در اين باره نقش بسزايي دارد چرا كه اين افراد وقتي به هر دليلي در خانه، مدرسه، اجتماع و زندگي مشترك با كمبودها و بي توجهي هاي عاطفي روبه رو مي شوند، ناخواسته از مسير اصلي زندگي منحرف مي شوند.» عضو هيات علمي دانشگاه، به زنان و مرداني كه در زندگي زناشويي با خيانت همسرشان مواجه مي شوند، توصيه مي كند ابتدا با خويشتنداري، موضوع را از طريق مراكز مشاوره تا رسيدن به نتيجه مطلوب پيگيري كنند. او در عين حال مي گويد: «همسري كه به عهد زناشويي اش ثابت قدم نمانده، چندان قابل اعتماد نيست.»به اعتقاد دكتر كاظمي پور يكي از دلايل افزايش خيانت هاي زناشويي در جامعه امروزي ما به رشد بي پايه و اساس زندگي شهرنشيني همراه با افكار سنتي بازمي گردد. بنابراين اغلب زناني كه با خيانت همسرشان مواجه مي شوند، به دليل برخي تفكرات سنتي و القائات خانوادگي به ادامه زندگي مي پردازند. اما در كشورهاي توسعه يافته مرد و زن مي دانند تا زماني به يكديگر وفادار خواهند بود كه به عهد و پيمان عاطفي شان پايبند باشند. وي در عين حال خواستار علاج واقعه قبل از وقوع شده و با بيان اينكه حل موضوع خيانت مشكل است، خواستار توجه جدي كارشناسان و برنامه ريزان دستگاه ها و نهادهاي مسوول درباره عوارض خطرناك بروز اين معضل اجتماعي مي شود چرا كه آمار همسركشي ها و پرونده هاي قضايي مختلف در اين باره زنگ خطري جدي را به صدا در آورده است.
بر گرفته از مجله اینترنتی ایران ایران

Sunday, July 19, 2009

سود گوگل و تورم در ایران

بعد از یک هفته درگیری به سبب کلاس و کنفرانس بحران اقتصادی وقتی‌ به دست آوردم تا مطلبی بنویسم.خیلی‌ جالب بود وقتی‌ این خبر را روی تلکس خبر گذاریها خواندم که سود گوگل افزایش پیدا کرده است.به راستی‌ چطور و چگونه در این بحران اقتصادی، که همهٔ شرکتها و دولتها را گرفتار رکود کرده است،شرکتی با عظمت گوگل میتواند سود مثبت داشته باشد.فقط شرکتها و کشورهایی توانسته اند از بحران مالی فرار کنند که به اقتصاد جهانی‌ متکی نبوده و مستقل عمل کرده باشند.مانند کشور ایران که به دلیل تحریم هایی که بوده و به اقتصاد جهانی‌ وابسته نبوده است خیلی‌ کمتر اسیب دیده است و توانسته از این بحران به راحتی‌ عبور کند.به علاوه ایران میتوانست از بحران به وجود آماده استفاده کند و از دلارهایی که از افزایش قیمت نفت به دست آورده بود در جهت خرید تکنولوژی‌های روز دنیا و بهبود شرایط اقتصادی کشور استفاده کند.گوگل با توجه به بحران اقتصادی به این نتیجه رسید که باید در شرایط فعلی‌ هزینه‌هایش را کم کند تا بتواند سود خود را نسبت به قبل افزایش دهد.ولی‌ مدیران اقتصادی ایران چه کرده اند که نرخ تورم بالاتر رفته،رشد اقتصادی کمتر شده،کارخانه‌ها ورشکست شده اند،بورس ایران سقوط فاحشی کرده است.....
این تفاوت بین مدیران موفق و مدیران ناکارامد است که سبب می‌‌شود شرکتی با عظمت گوگل به وجود بیاید و کشوری مثل ایران با آن همه دلار نفتی‌ و منابع خدادادی دارای اقتصادی بیمار است.

Saturday, July 11, 2009

در و دل شبانه

امشب با چند نفر از دوستان ایرانی‌ رفتیم به میدان اصلی‌ شهری که هستیم.۴ جمعه ماه ژولای شهرداری شهر لوون کنسرت‌های را در میدان‌های شهر برگزار می‌کند تا مردم و جوانها بتوانند به شادی بپردازند.واقعا کار جالب و خوبی‌ است و شاید مجموع افرادی که امشب بیرون از خانه و در این کنسرتها بودند بالاتر از پانزده هزار نفر بود.نوجوانان از سن ۱۶ تا ۱۸ سال به رقص و پایکوبی میپرداخت و جوانهایی با سن بیشتر فقط دست میزدند و خوشحالی‌ خود را با همراهی خواننده ابراز میکردند.افراد مسن تر هم گوش میکردند و از خوشحالی‌ جوانها لذت میبردند.هیچ کس با دیگری کاری نداشت و همگی‌ مشغول کار خود بودند.پلیس یا نیروی امنیتی هم وجود نداشت که با کسانی‌ که مخل آسایش بقیه هستند برخورد کند.همه آزاد و در کمال ادب و متانت از آزادی که به آنها داده شده بود استفاده میکردند؛ناخود آگاه به یاد ایران و حوادث بعد از انتخابات افتادم و تمام وقت فکرم مشغول شد.خدایا مگر جوانهای کشور ایران چه میخواهند که باید جوابشان باتوم و تیر باشد؟مگر جز این بود که فقط آزادی‌های اولیه که هر انسانی‌ می‌خواهد را خواستار بودند.مگر جز این است که آنها هم میخواهند آزاد باشند و بتوانند از نیروی جوانیشان بهره ببرند و در کنار دیگر دوستانشان آرامش و خوشی‌ داشته باشند.تاریخ میگوید پیشینیان این جوانهای آزاد اروپایی دوران سختی که امروز کشور ما میگذراند را داشته ‌اند،روزگاری که کلیسا‌ها حرف آخر را میزدند.ولی‌ تلاشهای آن مردم،امروز به جوان‌هایشان آزادی را بخشیده و در کنار آن آزادی،تفکر، تعقل و پیشرفت را برایشان به ارمغان آورده است.خدایا به ما ایرانیان نیرویی عطا کن تا بتوانیم برای پسینیانمان آزادی را فراهم کنیم تا بتوانند آزدانه به پیشرفت کشور و وطنشان بپردازند.

Friday, July 10, 2009

G8

گروه هشت در سال 1975 در فرانسه و به عنوان یک مجمع غیررسمی از شش اقتصاد بزرگ صنعت) بریتانیا، فرانسه، آلمان غربی، ایتالیا، ژاپن، و آمریکا( تشکیل شد. این گروه زادۀ بحران نفتی سال 1973 و رکود اقتصاد جهانی بود.در سال 1975 والری ژیسکار دستن، رییس جمهور فرانسه، رهبران پنج کشور دیگر را به نشستی در رامبوییه دعوت کرد. آنها در آنجا تصمیم گرفتند که این نشست ها را سالانه برگزار کنند و هر یک از کشورها به طور دوره ای میزبانی و ریاست نشست را به عهده بگیرد. اتحادیۀ اروپایی در این نشستها نماینده دارد ولی به عنوان میزبان عمل نمی کند.کانادا در سال 1976 به این گروه پیوست تا نام آن به گروه هفت تغییر پیدا کند و با پیوستن روسیه به آن در سال 1997 نام آن به گروه هشت تغییر یافت.وزرای G8 هر ساله چندین بار با یکدیگر دیدار می کنند. وزرای دارایی چهار بار در سال با هم دیدار می کنند و وزرای خارجه و وزرای محیط زیست کمتر دیدار می کنند.سالهای اخیر، برخی از اعضا برای بزرگتر شدن این گروه فشار آورده اند و گروه 06 که شامل برزیل، چین، هند، مکزیک، آفریقای جنوبی ومصر می شود، وارد گفتگوهای این گروه شده اند. برلوسکونی گفت که امسال کشورهای استرالیا، دانمارک، اندونزی، کرۀ جنوبی، هلند و اسپانیا نیز به آنها ملحق می شوند.برلوسکونی، که میزبان نشست سال 2009 را به عهده دارد، گفت که همچنین نمایندگانی از چند سازمان بین المللی مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، اتحادیۀ آفریقا، و نمایندگانی از چند کشور آفریقایی نیز در این نشست حضور خواهند داشت. برلوسکونی گفت: "ما توسعۀ این قاره [آفریقا] و مسالۀ گرسنگی در آن منطقه را مورد بحث قرار خواهیم داد."گروه هشت بر خلاف بسیاری از سازمانهای بین المللی، مانند سازمان ملل یا ناتو، دارای ساختاری رسمی، کارمندان اداری و یا مقری بین المللی و یا حتی آدرس پستی نمی باشد. این سازمان همچنان غیررسمی است ولی بسیار بر اساس همکاری و هماهنگی اقدامات عمل می کند.نشست سال 2009 این گروه در لاکیلا، شهریدر ایتالیا، برگزار شد که در کمتر از صد کیلومتری شرق رم قرار دارد. این شهر در ماه آوریل از زلزله به شدت آسیب دید و دولت ایتالیا تصمیم گرفت که نشست را از شهر لامادالنا در ساردینیا به آنجا منتقل کند تا نمادی از بازسازی این منطقه باشد. تلاش خواهم کرد در نوشتهای بعدی از FDI ،اقتصاد ایران و تجارت جهانی‌ بیشتر بنویسم.

تجارت آزاد جهانی‌

سال ۱۹۹۶ کشورهایG8 و چند کشور در حال توسعه و توسعه یافته در دوحهٔ قطر نشستی را برگزار کردند و برای پیشرفت تجارت جهانی‌ به توافق رسیدند.این توافق نشان می داد که کلیه مشکلات بر سر تجارت جهانی‌ در عرض ۱۰ سال و تا سال ۲۰۰۶ برطرف شود و کشورهای امضا کننده این توافق ملزم به برطرف کردن مشکلات بر سر راه تجارت جهانی‌ شدند.البته به دلیل مشکلات سیاسی و جنگ آمریکا در عراق و افغانستان بعضی‌ از توافقات به نتیجه نرسید.امروز و بعد از ۱۳ سال از آن توافق،نشستی را که در کشور ایتالیا بود حول آن محور چرخید و آقای اوباما تکید مجدد بر آن توافقات کرد و همهٔ اعضا هم پذیرفتند.در این ۱۳ سال گذشته چین و هند بیشترین سود را از تجارت جهانی‌ بردند و با استفادهFDI(FOREIGN DIRECT ಇನ್ವೆಸ್ಟ್ಮೆಂಟ್ سرمایه‌ گذاری مستقیم خارجی‌ توانستند بیشترین سرمایگذاری خارجی‌ را در کشورشان به وجود بیاورند و رشد اقتصادی را بهبود ببخشند و امروز تبدیل به کشور هایی با رشد اقتصادی بالا،در کنار کشور‌های صنعتی و پیشرفته بنشینند و در مورد اقتصاد جهان بحث کنند.مسله تجارت جهانی‌ تا این حد مهم و اساسی‌ تلقی‌ شد که با توجه به بحران اقتصادی کنونی‌ این کشورها باز هم به توافق رسیدند که تا سال ۲۰۱۰ کلیه مشکلات به وجود آمده را بر طرف کنند.واقعا چرا کشور ایران با تمام منابع و امکانات سخت افزاری که دارد و می تواند کشوری سرمایه‌ پذیر باشد نتوانسته از این ظرفیت بالا استفاده کند و مانند کشوری مثل چین شود؟وقتی‌ ریس جمهور محترم ایران بارها توافقات و قطعنامه‌های شورای امنیت را کاغذ پاره میخوانند و عنوان میکنند که تحریمهای ایران هیچ آثاری بر اقتصاد ایران نگذاشته است باید جواب دهند.اگر کشور ما تحریم نبود و می توانست از این سرمایه خارجی‌ استفاده کند رشد اقتصادی ایران کمتر از ۶ نبود.سال ۱۳۸۰ تا ۸۳ بارها دولت وقت اعلام کرد که رشد اقتصادی ایران به ۸ رسیده و دولت بسیار خوشحال بود که توانسته با قیمت نفت پائین به این رقم برسد.دلیل آن بسیار ساده بود و سیاست تنش زدأیی بود که آن دولت انجام داد و باعث سرمایه‌ گذاری‌های خارجی‌ در کشور شد.این سرمایه‌ گذاری باعث پیشرفت اقتصادی و کاهش نرخ تورم و اشتغال زایی شد.ولی‌ بعد از به قدرت رسیدن آقای ا.ن به گفته خود دولتمردان و سازمان بازرسی میلیاردها دلار از کشور خارج و با توجه به اینکه قیمت نفت به بیشترین حد ممکن رسید تورم آرام آرام افزایش پیدا کرد و رشد اقتصادی به مرور کمتر شد.البته دولت جدید مقصر نبود چون علم اقتصاد پیشرفته را یاد نگرفته و به قول آقای موسوی به مانند عهد قجر رفتار می‌کند.وقتی‌ که آقای دانش جعفری وزیراقتصاد بر کنار شده آقای ا.ن اعلام می‌کند من بارها و وقتهای بسیاری را گذاشتم تا به مجموعه دولت بفهمانم که نرخ تورم و حجم پول رابطه مستقیم دارد و با افزایش حجم پول نرخ تورم بالا میرود،نباید از این دولت انتظاری بیشتر داشت.مفهومی که دانش آموزان دبیرستانی‌ رشته اقتصاد هم از آن خبر دارند. پس لازمه اقتصاد قوی سیاست قوی می طلبد که متاسفانه دولت فعلی‌ ایران فاقد آن می‌باشد.امیدوارم که دولت در دوره جدید اشتباهات گذشته را تکرار نکند با باعث پیشرفت اقتصادی شود.

Thursday, July 9, 2009

یادها و خاطره ها

فیلم شب عروسی‌ من و همسرم را امشب بعد از ۱۴ ماه که از آن شب می‌گذرد دیدیم.واقعا شب خوب و به یاد ماندنی بود.چقدر در دلم ترس داشتم که میخواستیم از ایران خارج شویم و به اروپا بیأیم.ترسم از مشکلاتی که ممکن بود سر راهم باشد نبود بلکه از این بود که نتوانم خودم را با زندگی‌ جدید تطبیق دهم و دوری خانواده‌ام را تحمل کنم.سختی خیلی‌ زیادی کشیدیم تا این ۱ سال گذشت.همه میگفتند خارج از ایران رفتن سال اول خیلی‌ سختی دارد.واقعا سختی کشیدیم ولی‌ الان خیلی‌ خوشحالم که اینجا هستم و در یکی‌ از بهترین و قدیمی‌‌ترین دانشگاههای دنیا مشغول درس خواندن هستم.شاید دوری و غربت فشار زیادی به من و همسرم وارد کرده ولی‌ هدف بزرگ،توان ما را در برابر این مشکلات بالا برده است.با دیدن این فیلم بسیار به یاد ایران عزیز و دوستان و آشنایان افتادم که همگی‌ در بهت نتایج انتخابات هستند و در جستجوی راهی‌ برای برون رفت از این اتفاق.خدایا به همهٔ طالبان آزادی،آزداگی عطا کن و مردم ایران را که لایق آزادی و خوشبختی‌ هستند سر افراز فرما.

Wednesday, July 8, 2009

مردم حرف درآر

ببينم بازهم مي‌توانيد حرف در بياوريد
بر صورت زني به مجازات بدكارگي ماست ماليدند و وارونه سوار خرش كردند و عقبش نقاره زدند و دورِ كوچه‌ها و محله‌ها مي‌گرداندند و تماشاچيان مي‌خنديدند. زن چون چنين ديد، رو به ايشان نمود و گفت: « مگر چه شده!؟ ماست به صورتم ماليده‌اند كه خنك بشوم و سوار خرم كرده دور كوچه مي‌گردانند تا گردش بكنم و نقاره برايم مي‌زنند تا دلم باز شود. ببينم از اين هم مي‌توانيد برايم حرفي در آوريد!
حالا داستان ماست: اشكالات انتخابات توسط شوراي نگهبان كاملا بررسي شد! 10 درصد صندوق‌ها مجددا بازشماري شد! پنج روز اضافه‌تر هم كه زمان داده شد! ديديد مردم هم كه هيچ مشكلي با حكومت ندارند! همه چيز هم مطابق قانون بود! ببينم باز هم مي‌توانيد براي اين حكومت حرف در بياوريد!
يادم رفت بگويم: فقط هنوز يك مشت انگليسي و امريكايي بي‌كار هر شب مي‌روند روي پشت بامِ مردم «الله اكبر» مي‌گويند. اينهم انشاالله با اخراج سفير انگليس و گرفتن ماموران سفارت‌خانه حل مي‌شود و ديگر هيچ‌وقت، هيچ كس، «الله اكبر» نمي‌گويد!
کتاب قندو نمک ، صفحهٔ ۱۴۱

امیرکبیر گریست

سال 1264 قمرى، نخستين برنامه‌ى دولت ايران براى واکسن زدن به فرمان اميرکبير آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ايرانى را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امير کبير خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند. به‌ويژه که چند تن از فالگيرها و دعانويس‌ها در شهر شايعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌يافتن جن به خون انسان مى‌شود
هنگامى که خبر رسيد پنج نفر به علت ابتلا به بيمارى آبله جان باخته‌اند، امير بى‌درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد بايد پنج تومان به صندوق دولت جريمه بپردازد. او تصور مى کرد که با اين فرمان همه مردم آبله مى‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانويس‌ها و نادانى مردم بيش از آن بود که فرمان امير را بپذيرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبى سرباز زدند. شمارى ديگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مى‌شدند يا از شهر بيرون مى‌رفتند
روز بيست و هشتم ماه ربيع الاول به امير اطلاع دادند که در همه‌ى شهر تهران و روستاهاى پيرامون آن فقط سى‌صد و سى نفر آبله کوبيده‌اند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بيمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند... امير به جسد کودک نگريست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچه‌هايتان آبله‌کوب فرستاديم . پيرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امير، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبيم جن زده مى‌شود. امير فرياد کشيد: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اينکه فرزندت را از دست داده‌اى بايد پنج تومان هم جريمه بدهي... پيرمرد با التماس گفت : باور کنيد که هيچ ندارم. اميرکبير دست در جيب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمى‌گردد، اين پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز
چند دقيقه ديگر، بقالى را آوردند که فرزند او نيز از آبله مرده بود. اين بار اميرکبير ديگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گريستن کرد...
در آن هنگام ميرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى اميرکبير را در حال گريستن ديده بود. علت را پرسيد و ملازمان امير گفتند که دو کودک شيرخوار پاره دوز و بقالى از بيمارى آبله مرده‌اند. ميرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مى‌کردم که ميرزا احمدخان، پسر امير، مرده است که او اين چنين هاى‌هاى مى‌گريد. سپس، به امير نزديک شد و گفت : گريستن، آن هم به اين گونه، براى دو بچه‌ى شيرخوار بقال و چقال در شأن شما نيست
امير سر برداشت و با خشم به او نگريست، آنچنان که ميرزا آقاخان از ترس بر خود لرزيد. امير اشک‌هايش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى اين ملت را بر عهده داريم، مسئول مرگشان ما هستيم.
ميرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اينان خود در اثر جهل آبله نکوبيده‌اند
امير با صداى رسا گفت: و مسئول جهلشان نيز ما هستيم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خيابانى مدرسه بسازيم و کتابخانه ايجاد کنيم، دعانويس‌ها بساطشان را جمع مى‌کنند. تمام ايرانى‌ها اولاد حقيقى من هستند و من از اين مى‌گريم که چرا اين مردم بايد اين قدر جاهل باشند که در اثر نکوبيدن آبله بميرند
روحش شاد

۱۸ تیر


۱۸ تیر
امروز ده سال از یکی‌ از تلخ‌ترین روزهای دانشجویی ایران بعد از انقلاب می‌گذرد.روزی که کوی دانشگاه تهران و تبریز و ... به خاک و خون کشیده شده بود.من که نبودم ولی‌ دوستی‌ تعریف میکرد که ۸ ساعت داخل دستشویی طبقه پنجم بوده و هیچ صدایی از او در نیامده است که آماج حملات قرار نگیرد و خوشبختانه ماموران وقتی‌ که به این طبقه می‌‌رسند از خستگی‌ توان گشتن همه جا را نداشتند و دوست من از این حملهٔ خونین جان سالم به در برده است.خدایا این دانشجویان چه گناهی مرتکب شده بودند که باید اینجور مورد حمله قرار میگرفتند.چرا دانشگاه که محل علم و تحصیل است باید اینجور به خشونت کشیده شود.امروز ۱۰ سال از این حمله خونین می‌گذرد و هنوز عاملان اصلی‌ حتی مورد سوال قرار نگرفته ‌اند.مسلم است که پس از آن حوادث دردناک ۲۵ خرداد هم به وجود میاید و چندین نفر کشته خواهند شد.آیا دانشگاه که باید محل پرورش و تفکر باشد امروز تبدیل به دادن مدرک اکتفا می‌کند و آیا مسولان فقط میخواهند دانشجو به درس خواندن بپردازد و از سیاست و آزادی هایی‌ که قانون اساسی‌ برای آنها مشخص کرده دوری کنند.این اشتباه بزرگی‌ است که طراحان این نقشه انجام داده اند و اگر اشتباه خودشان را جبران نکنند و به فکر آزادی مردم و دانشجویان نباشند شاید جنبش بعدی پس از کشتن بیشتر مردم خسارتهای جبران ناپذیری برای آنها داشته باشد.شاید مجبور شوند کل نظام را هزینه کنند تا مردم را سرکوب کنند.تجربه ۱۸ تیر باعث شد که دانشجویان و مردم راهپیمایی سکوت را انجام بدهند و خودشان را به جهانیان ثابت و دولت آقای ا.ن را به چالش بکشند.مردم ثابت کردند که اگر هزینه زیادی برای ۱۸ تیر پرداخت کردند ولی‌ تجربه‌های بسیاری را هم اندوختند تا خودشان و نظرشان را به دولت و حکومت تحمیل کنند.امیدوارم که هم مردم و هم دولت تجربه گذشته را که هزینه زیادی را به مردم و دولت تحمیل کرد را از یاد نبرند و به فکر آزادی مشروع و حق دولت بر مردم و حق مردم بر دولت پافشاری کنند

روزهای بعد از انتخابات

خیلی‌ وقت بود که می‌خواستم وبلاگ شخصی‌‌ام را طراحی کنم و در آن بنویسم .بحث امتحانات آخر ترم و بحث انتخابات اخیر در ایران این فرصت را برای من مهیا نکرد ولی‌ خوشحالم که امروز هم وبلاگم را سرسامان دادم و هم اولین مطلبم را در آن مینویسم.هرچند هدف اصلی‌ از نوشتن در وبلاگم اقتصاد بود ولی‌ مثل این که شرایط سیاسی امروز ایجاب می‌کند که اولین وب نوشت من از سیاست باشد.انتخابات ۲۲ خرداد تمام شد و فقط تاریخ باید حقایق آن را بازگو کند.ولی‌ آثار ارزشمندی برای مردم ایران که هزینه زیادی را متحمل شدند داشت.اول اینکه پله‌های دمکراسی را آرام آرام به بالا در حرکت هستند.مردم فهمیدند که چه چیز هایی و چگونه باید از دولت بخواهند.هر چند که دولت به جای گوش کردن به حرف مردم به آنها گلوله بست و آنها را به خانه فرستاد ولی‌ همین دولت را به فکر فرو برد.دولتی که من با اطمینان میگویم اگر بر سر کار بماند در مقایسه با ۴ ساله اول بهتر عمل خواهد کرد.اولین نتیجه اش سخنرانی‌ امشب آقای ا.ن بود؛مردم با راهپیمایی سکوت خود به دنیا ثابت کردند که دارای چه تمدن و فرهنگی‌ هستند.همه افراد خارجی‌ که من با آنها در روزمره سرو کار دارم از مردم ایران بسیار خوب میگویند و امیدوارم که آقای ا.ن هم صدای مردم و مطالبات مردم را درک کند.امیدوارم که آقای موسوی هیچ وقت خسته نشوند و به راهی‌ که قدم گذاشتند ادامه بدهند.راهی‌ که ۳ دهه از آن می‌گذرد و امروز بانیان این نظام که سالهای اول را حکومت کردند به ضد انقلاب و ضد ارزشها محکوم میشوند.راهی‌ که شاید اگر آقای خاتمی مدارا و مصلحت اندیشی‌ نکرده بودند امروز خیلی‌ هموار تر و آسان تر پیموده میشد.ولی‌ خوب این هم لازمه دمکراسی است و باید راه ناهموار باشد تا نتیجه دلچسبتر و با ثبات تر باشد.